!!!
صبح آرش اومده خونه ما ( این جمله روزی ۱۰۰ بار تکرار میشود)
اومده پیشم .. میگم خاله تو روخدا بزار بخوام ...
با قیافه کاملا عصبانی میگه ؟؟ چقد تو میخوابی ؟؟؟ اههههههههههه
عصر میخواستم برم بیرون .. میپرسه کجا میری ؟؟
گفتم میخوام خاله رو ببرم آمپولشو بزنه ...
در جوابم با قیافه کاملا عصبانی وغیرت مندانه و با اشاره دست به سمت داخل خونه میگه :
نمیخواد بری خودش میتونه بره .. برو خونه
اینم عاقبت من با آرش خان غیرتی اما من که رفتم بیرون ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی